تقسیم فلسفه معاصر به تحلیلی و قاره ای

Authors

عبدالزراق حسامی فر

دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین

abstract

اوایل قرن بیستم در زمانی که دیگر گرایش های فلسفی رو به رشد بودند، دو جریان فلسفی مهم پدید آمد و به سرعت بر فضای فکری حاکم شد: فلسفه تحلیلی و فلسفه قاره ای. برجستگی این دو سنت سبب شده است که فلسفه معاصر در معروفترین طبقه بندی، به تحلیلی- قاره ای تقسیم شود اما این تقسیم، مسائلی از این دست را پیش آورده است: آیا این تقسیم جامع و مانع است و می تواند همه گرایش های فلسفی معاصر را در بر بگیرد؟ چه ویژگی هایی این دو سنت را از هم متمایز می کند؟ این تقسیم تا چه حد بر تلقی جغرافیایی- زبانی استوار است و چه کاستی هایی در این تلقی وجود دارد؟ در این مقاله پس از توضیح نسبت میان فلسفه تحلیلی و فلسفه قاره ای، برخی از تلاش هایی که برای توجیه این تقسیم صورت گرفته است، مورد بررسی قرار می گیرد.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

تقسیم فلسفه معاصر به تحلیلی و قاره‌ای

اوایل قرن بیستم در زمانی که دیگر گرایش‌های فلسفی رو به رشد بودند، دو جریان فلسفی مهم پدید آمد و به سرعت بر فضای فکری حاکم شد: فلسفه تحلیلی و فلسفه قاره‌ای. برجستگی این دو سنت سبب شده است که فلسفه معاصر در معروفترین طبقه‌بندی، به تحلیلی- قاره‌ای تقسیم شود اما این تقسیم، مسائلی از این دست را پیش آورده است: آیا این تقسیم جامع و مانع است و می‌تواند همه گرایش‌های فلسفی معاصر را در بر بگیرد؟ چه ویژگی...

full text

فلسفه ی قاره ای و تأثیر آن بر فلسفه ی تعلیم و تربیت

فلسفه‌ی قارّه‌ای نامی است که در عصر حاضر، بر یکی از دو بینش فلسفی غالب در مغرب زمین بنا نهاده شده است و این نام‌گذاری بدان جهت است که این دیدگاه عمدتاً در قاره‌ی اروپا و در تفسیری دقیق‌تر، در کشورهای غیر انگلیسی‌زبان، مانند فرانسه و آلمان رشد یافته است. فلسفه‌ی قارّه‌ای به مباحث وجودی، اخلاقی، اجتماعی و به ‌طور کلی، موضوعات انسان‌شناختی می‌پردازد و در همین مباحث و موضوعات، بر فلسفه‌ی تعلیم و تربیت...

full text

ماهیت فرهنگی و اجتماعی زبان در فلسفه های قاره ای و تحلیلی

اگرچه، نظام سازی، متافیزیک ستیزی و تاریخ گرایی، واگرایی دو حوزه بزرگ فلسفی، تحلیلی و قاره ای را سبب شده است، اما می توان زبان را دغدغه مشترک اندیشمندان معاصر این دو جریان دانست. زبانی که، شاخصه خصوصی بودن را وانهاده و درون مایه ای فرهنگی- اجتماعی به خود گرفته است. این در حالی است که حقیقت، با دعاوی تطابق و سازگاری، سر سازش نداشته و در قالب امری بین الاذهانی و برآمده از گفت و گو در دل سنن و فرهن...

full text

دگرگونی نظریه های حقیقت در فلسفه های قاره ای و تحلیلی قرن بیستم

فلسفه های قرن بیستم زیر دو عنوان مهم قاره ای و تحلیلی، دسته بندی می شوند. از سوی دیگر، تطابق، انسجام و عمل گرایی، شایع ترین نظریه های مطرح در تبیین کیفیت رابطه ذهن و عین، در قالب نظریه های صدق یا همان حقیقت می باشند. حال، اگر بخواهیم نظریه های حقیقت را در متن دو سنت بزرگ قاره ای و تحلیلی، ارزیابی کنیم، با دو سوال مهم مواجه خواهیم بود: اول اینکه با عنایت به واگراییِ انکارناشدنیِ جغرافیایی، تاریخی ...

full text

My Resources

Save resource for easier access later


Journal title:
متافیزیک

جلد ۵، شماره ۱۵، صفحات ۶۳-۷۶

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023